کودکان تخیل زنده و قویای دارند. این تخیل بخشی از لذت دوران کودکی و مرحلهای عادی از رشد آنهاست. داشتن دوستان خیالی که در اکثر کودکان نیز دیده میشود، از تخیل آنها است. این تخیلات هنگام خواب فعالتر میشوند و گاهی موقعیتهای ترسناکی را بهوجود میآورند. موقعیتی که هم برای کودک و هم برای پدر و مادر دشواریهایی را ایجاد میکند.
ترس از تاریکی مانند اتفاقات دیگری که در دوران کودکی عادی خوانده میشود، یک نشان از دوران کودکی و یک ترس عادی است. کودک از تاریکی، هیولایی زیر تخت و جادوگری که در کمد پنهانشده که همهشان بعد از خاموش شدن چراغ بهوجود میآیند، میترسد. این موارد تا زمانی که ترس بزرگ نشده باشد، عادی تلقی میشود. اگر چنین ترسی بزرگ شود، کودک از خواب کافی محروم شده و مشکلات سلامتی و رفتاری کمکم پیدا میشوند. یکی از تاثیرگذارترین رفتارها نحوه برخورد پدر و مادر و سایر مراقبان با این ترسها و اطمینانخاطر دادن به کودکان است.
نکته قابلتوجه و جالب این است که برخی از محققان گمان میکنند که این امر تکاملی است. شب زمانی است که افراد ممکن است در برابر شکارچیان آسیبپذیرتر باشند. پس کودکان گریه کردن را به عنوان راهی برای جلبتوجه بزرگسالان و ایمن ماندن از خطرات شبانه یاد گرفتهاند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که ترس کودک از شب و تاریکی چیزی است که در ژن انسان وجود دارد.
ترسهای کودک در سنین مختلف
ترسهای دوران کودکی اغلب منطقی نیستند. منطقی نبودن به این معنا نیست که این ترسها واقعی نیستند. این ترسها برای کودکان بسیار مهم و واقعیاند. ترسها در دوران مختلف سن کودک متفاوتاند:
کودکان نوپا
کودکان 2 تا 3 ساله ممکن است از هر چیزی که معمولی نیست و تا به حال با آن مواجه نشدند بترسند. هر چیزی که درست و معمول به نظر نمیرسد مانند دستی که پانسمان شده، عروسکی که خیلی بزرگتر از حد معمول است، دیدن فردی با عینک که تا قبل اصلا ندیدهاند و صدای خیلی بلند میتواند در این سن برای کودک ترس ایجاد کند.
پیشدبستانیها
در سنین 3 تا 5 سالگی، کودکان از خطرات خیالی میترسند، مانند ترس از زندگی یک هیولا در زیر تخت. آنها در جدا کردن واقعیت از خیال مشکل دارند و تخیلات قویای دارند که به ترس آنها دامن می زند. در این سن باید به کودک کمک کرد تا مرز بین خیال و واقعیت را پیدا کند.
کودکان در سن مدرسه
همانطور که درک کودک از جهان رشد میکند و تکامل مییابد، ترسهای غیرمنطقی هم کمکم ناپدید میشوند. اغلب ترسها در طول سالهای مدرسه مبتنی بر واقعیت میشوند. کودک ممکن است از رعد و برق، پارس سگها و یا آتش بترسد. آنها همچنین ممکن است نگران سلامتی والدین خود و امنیت خود باشند. ترس از مرگ و مریض شدن پدر و مادر یکی از ترسهای شایع این سن است.
به کودک خود کمک کنید تا بر ترس خود از تاریکی غلبه کند
ترس از تاریکی موجب میشود که بسیاری از کودکان در شب عصبی شوند. از طرفی خواب آرام نه تنها برای رشد آنها مهم است بلکه چیزی است که پدر و مادرها نیز به آن نیاز دارند. نکات زیر به کودک کمک میکند تا بتواند بر ترسهایش غلبه کند:
به ریشه ترس برسید
به این برسید که چه چیزی در تاریکی موجب ترس کودک میشود. از کودک سؤال باز بپرسید تا بتواند به شما بگوید چه چیزی باعث ترس او شده است. به صحبتهای کودک گوش دهید و به او کمک کنید تا ترس خود را شناسایی کند. گاهی چیزی که برای ما خندهدار یا پیشپا افتاده به نظر میرسد، برای کودک بسیار واقعی است. برای مثال ما در بازیها و یا نشان دادن محبتمان از عبارتهایی مانند «تو چقدر خوشمزهای، میخورمت!»، «تو کلوچه مامانی، مامان میخواد بخوردت!» استفاده میکنیم. نیت ما نشان دادن محبت فراوان است اما کودک ممکن است برداشت متفاوتی داشته باشد. او واژه خوردن را واقعا خوردن معنی میکند و ممکن است از این جملات خصوصا وقتی که از کس دیگری به غیر از پدر و یا مادر میشنود احساس ترس کند. پس با این دید با او صحبت کنید و هر چیز کوچکی را مهم بدانید. دانستن اینکه دقیقاً چه چیزی در شب او را میترساند، میتواند به شما کمک کند تا در مورد آن صحبت کرده و شما حمایتی مرتبط با آن به کودک ارائه دهید.
ترس را تقویت نکنید
ترس کودک را بپذیرید. به احساسش احترام بگذارید اما در ترسش شریک نشوید تا آن را تقویت کند. وقتی شما کمدش یا زیرتختش را میگردید در واقع به کودک القا میکنید پس ممکن است چیزی برای نگرانی وجود داشته باشد. اگر مایل به این کار است میتوانید بگویید که من در اتاق هستم خودت میتوانی کمدت را بررسی کنی چون من اطمینان دارم که چیزی در آنجا نیست. در عوض احساسش را بپذیرید: من درک میکنم که از تاریکی میترسی. تو فکر میکنی که ممکن است یک غول از پنجره وارد شود. اما غول چیزی واقعی نیست. من به تو اطمینان میدهم که چیزی که واقعی نیست نمیتواند به تو صدمه بزند.
آنها را تشویق کنید که در اتاق خود بمانند
زمانی که کودک در شب با ترسش مواجه میشود، اغلب دوست دارد اتاقش را ترک کند، به اتاق شما و یا جای دیگری که برایش آرامش دارد برود. در این موقعیت فقط آرامش او را بازگردانید. با او صحبت کنید. به او اطمینانخاطر دهید که همه چیز امن است. اعتمادش را نسبت به اتاق و تختخوابش به او بازگردانید. ممکن است در طول شب بارها و بارها مجبور به انجام این کار شوید. اگر اجازه دهید کودک اتاقش را ترک کند، در واقع ترسش را تقویت کردهاید. حتما چیزی برای نگرانی بوده است که بابا اجازه داد اتاقم را ترک کنم.
توصیه نمیشود که اجازه دهید که کودک اتاقش را ترک کند. اما اگر کودک به شدت ترسیده باشد، بهتر است که شما به اتاق او بیاید و شب را پیشش بمانید.
مهارتهای کودک را تقویت کنید
اعتماد به نفس و مهارتهای مقابله با مشکلات را در کودک خود تقویت کنید. خواندن کتاب در این زمینه، انجام فعالیتهای مرتبط، صحبت کردن در مورد ترس زمانی که روز است و هوا روشن است (البته در صورت تمایل کودک) راههایی هستند که میتواند مهارتهای کودک در زمینه غلبه بر ترسش را تقویت کند.
مطالعهای در این زمینه نشان میدهد که خواندن کتابهایی درباره غلبه بر ترس از تاریکی باعث کاهش ترسهای شبانه در کودکان در طول چند هفته میشود.
به روتین خواب پایبند باشید
روال قبل از خواب باید سبک، شاد و سرگرمکننده باشد. در 30 تا 60 دقیقه قبل از خواب، کودک خود را در معرض فیلمهای ترسناک، برنامههای تلویزیونی، داستانهای ترسناک قبل از خواب، موسیقی بلند و سایر محرکهایی که ممکن است برای کودک شما ناراحتکننده و یا هیجانانگیز باشد، قرار ندهید. یک حمام و فعالیتهای آرامبخش مانند داستانهای جذاب و شاد، پازلهای مناسب سن، حرکات ریتمیک ساده به آرامش کودک و آماده شده برای خواب او کمک میکند.
نور شب و اشیا آرامشبخش را امتحان کنید
برخی از کودکان با به همراه داشتن یک عروسک یا پتوی مخصوص در رختخواب احساس امنیت و آرامش میکنند. گاهی کمی نور نیز ممکن است آرامشبخش باشد. باز گذاشتن در اتاق نیز به کودک اطمینان میدهد که هر وقت مامان یا بابا را صدا کند، صدایش شنیده شده و آنها پیشش میآیند.
احساسات را ردوبدل کنید
از یک طرف احساس کودک را پذیرا باشید. نگران نباش، چیزی برای ترس وجود ندارد، دوستت خودش به تنهایی در اتاقش میخوابد و جملاتی این چنینی مشکل کودک شما را حل نخواهد کرد. این مسئلهای است که کودک شما در حال حاضر با آن درگیر است. او نگران است و مهم نیست که دوستش چگونه میخوابد. برای حل این مسئله همراه و همدل با کودک شوید. از طرف دیگر احساس خودتان را نیز با کودک در میان بگذارید. من خیلی خوشحالم که شب در رختخواب خودت خوابیدی. نگرانی من در مورد خواب خوب و رشدت برطرف شد. دقت کنید که این تعریفها بیش از حد نشود که به جای اثرات خوبش بار منفی ایجاد کند.
بودن در تاریکی را تمرین کنید
انجام یک کار سرگرمکننده زمانی که چراغها خاموش است میتواند به آنها کمک کند تا ببینند تاریکی چندان ترسناک نیست. ممکن است با چراغقوه در زیر کابینت به دنبال وسیلهای بگردید. ستارهها و ماه را در شب نگاه کنید. با یک منبع نور در تاریکی و با استفاده از دست خود سایههای بامزه بسازید. هدف این است که نشان دهیم تاریکی چیز بدی نیست. اگر کودک با هر کدام از روشهایی که به کار گرفتید ارتباط برقرار نکرد. استفاده از آن را قطع کرده و یا به زمان دیگری موکول کنید.
اگر ترس از تاریکی برای مدت طولانی ادامه داشت یا شدت آن بیش از حد بود، حتما با متخصصی در این زمینه صحبت کنید تا با راهنماییهای صحیح بتوانید این مسئله را برطرف کنید.
ماتیکانکده کتابهای زیر را در زمینه ترس کودک پیشنهاد میکند. برای دسترسی و خرید این کتابها به بخش فروشگاه مراجعه کنید.