امان از بی‌حوصلگی

خرگوش کوچک این داستان حوصله‌اش سررفته است. پدر و مادرش وقت بازی کردن با او را ندارند. خواهر بزرگ‌ترش نیز با او بازی نمی‌کند. خرگوش کوچولو با بی‌حوصلگی به اتاقش می‌رود. ناگهان می‌بیند که اسباب‌بازی‌هایش با او حرف می‌زنند. همه آن‌ها از این شاکی هستند که چرا خرگوش کوچولو با آن‌ها دیگر بازی نمی‌کند. خرگوش کوچولو تصمیم می‌گیرد با همکاری اسباب‌بازی‌هایش به جنگ با بی‌حوصلگی برود. خرگوش کوچولو با این‌که از نظر پدر و مادرش اتاق را بهم ریخته است اما خودش اتاقش را مرتب می‌پندارد. شاید گاهی بهتر است که به نظر بچه‌ها در مورد مرتب بودن میز، تخت و اتاقشان احترام بگذاریم. نتیجه کار خرگوش کوچولو این است که او راه شکست بی‌حوصلگی را پیدا کرده است. او به همه خانواده می‌گوید که با بازی کردن می‌توانند بی‌حوصلگی را شکست دهند و همه مشغول یک بازی خانوادگی می‌شوند.

کتاب با سیاه و سفید کردن تصاویر جذابیت آن را بالا برده و تصاویر جالبی برای کودکان ایجاد کرده است. هم‌چنین این کتاب کمک می‌کند که تخیل کودک تقویت می‌شود.