اولین چیزی که در این کتاب شما را محسور میکند، تصویر زیبای جلد کتاب است. دختری زیبا در کنار آبنباتی خوشمزه و خوشرنگ با پس زمینهای که تصویر را خیرهکننده کرده است. داستان در بستر یک خانواده پاکستانی که مهاجر هستند رخ میدهد. لباس و نوع پوشش خانواده خصوصا مادر، کودک را با فرهنگ دیگری آشنا میکند (که بیشباهت به پوشش ما نیست. مادر در بعضی تصاویر روسری به سر دارد). در ادامه داستان احساسها به خوبی تصویر شدهاند. غم و خجالت دخترک برای بردن خواهرش به تولد، خشم او برای خوردن آبنباتش توسط خواهر. اینجاست که فشاری که تفاوت فرهنگها بر روی هر فردی میآورد، نمایان میشود. مادر دخترک اصلا نمیداند جشن تولد چیست و بردن خواهر کوچکتر را شرط رفتن دخترک میکند و دخترکی که میداند این کار در آن جامعه خوشایند نیست.
اما زمین گرد است. روزی میرسد که خواهر کوچکتر به مهمانی دعوت میشود و مادر اصرار دارد که دو خواهر دیگرش را نیز باید ببرد. اکنون وقت انتقام است. اما دخترک که شرایط را درک کرده است و نمیخواهد خواهرش هم آن شرایط نامطلوب را تجربه کند، به جای انتقام کاری میکند که خواهر کوچکش به تنهایی به مهمانی برود. در نهایت اوج احساس و عشق داستان رخ میدهد. خواهری که آبنبات مهمانیاش را نخورده و آن را برای تشکر به خواهر بزرگترش میدهد و رابطه خواهرانهای که تقویت میشود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.