«خواهرم هیولا شده» داستانی بسیار ارزشمند است که به احساس خشم و چگونگی روبرو شدن با آن و کنترلش میپردازد. خواهری که به خاطر شکستن مدادشمعیاش به قول برادرش تبدیل از خشم تبدیل به هیولا شده است. اما برادر آگاه است و سعی میکند با خواهرش ارتباط برقرار کند. احساسش را میشنود، درک میکند و راهکاری برای کنترل خشم پیشنهاد میدهد: یک بالش به او دادم تا هرچقد دلش میخواهد به آن مشت بزند …
تصاویر داستان بسیار غنی و زیبا هستند. کنترل خشم در قالب لباسهایی با رنگهای مختلف که از تن کودک داستان درمیآیند نشان داده شده است. در طول انجام راهکارهای کنترل خشم (مشت زدن به بالش، شمردن اعداد و …) آنقدر پوششها کم میشود تا خود کودک کم کم پیدا میشود.
آیا ما به عنوان والا میتوانیم مانند برادر داستان در هنگام بروز خشم آگاهانه عمل کنیم؟ شما چه راهکار دیگری را برای کنترل خشم میشناسید؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.